سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نابینا

صبح از کنارم گذشتی

نگاهم در نگاهت افتاد

ناگهه لبخندی برلبم نشت

نگاهت در ذهنم نقش بست

از آن روز

  روزها می گذرد

ذهنم درگیر نگاهت ماند

آمدن به پارک فقط بهانه است

آن بهانه فقط فقط تویی

برای دیده شودنم توسط تو

مثل تابلو به هر رنگی در می آیم

ای همه هستی

لحظه ای به من بنگر

 چرا در آن لحظه حساس  نابینا می شوی؟